صبح زود
فقط به ساعتی که این پستو میزارم نگاه کنین !! 8.5 صبحه الان و دختره به باباش میگه :" بستنی هست ؟؟" بهش میگیم نه مامان...بستنی تموم شد ! دختره :" پاشو بابا ، بستنی بخر..." به هر ترتیبی هست باباشو بلند میکنه و لباس میپوشه... بعد میگه:" بستنی توت فرنگی بخر." وقتی باباش راه میافته دختره زودتر دم در حاضره و میگه :" منم میآم." اینه ماجرای امروز صبحمون و شیرین زبونی های نیلیا خانوممون!!
نویسنده :
ساحل
8:47